بسیج پشتیبان انقلاب اسلامی بود و هست و خواهد بود. اینکه امروز برخی آدمها، به بسیج تهمت میزنند، نه بخاطر جناحی بودن بسیج، بلکه بخاطر جناحی بودن خودشان است. از انقلاب فاصله گرفتهاند و وقتی بسیج را میبینند که همچنان از آرمانهای انقلاب و نظام دفاع میکند، به آن تهمت جناحی بودن میزنند. موسوی میگوید:«قرار بود رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم فرود آید» احتمالا میرحسین عزیز عمدا و یا سهوا یادش رفته که این سبزپوشان حامی وی بودند که در آن راهپیمایی صلح و صفا، به پایگاههای بسیج حمله کردند و از دیوار آن بالا رفتند و آنجا را به آتش کشیدند!
این روزها میرحسین موسوی برای زنده ماندن و در صحنه
ماندن، چارهای جز صدور بیانیههای متوالی ندارد. تازهترین بیانیهی او
به مناسبت روز بسیج نوشته شده است. کدام بسیج؟ بسیج با تفسیر میرحسین
موسوی! در این بیانیه موسوی طبق روال معمول این چند ماه گذشته، برچسبهایی
را به بسیج و بسیجیان میزند و آنها را با انواع و اقسام تهمتها مورد
عنایت خود قرار میدهد:«جیرهخواران و مخالفان آزادی و مخالفان مردم و …»
جالب
اینجاست که او در این بیانیه به امام خمینی هم استناد میکند. اتفاقا من
هم میخواهم به سخنان امام خمینی درباره بسیج و بسیجی اشاره کنم و تفاوت
دیدگاه میرحسین موسوی را با امام نشان بدهم. البته در بعضی موارد هم با
ایشان موافق هستم، فقط در نتیجهگیری با وی مشکل دارم. مثلا موسوی میگوید
بسیجی نباید مقابل ملت قرار بگیرد که من هم موافقم. نه تنها بسیجی، بلکه
هیچ کس دیگری هم نباید در برابر مردم قرار بگیرد. خود امام خمینی هم هرگز
در برابر مردم قرار نگرفت. اما سوال اینجاست که چرا آقای موسوی، خودش در
برابر مردم و آرای مردم قرار گرفت؟!
موسوی میگوید:«بسیجی که از دوستی
مردم لذت ببرد؛ بسیجی که به دنبال رفاقت و محبت و یگانگی مردم باشد» باز
هم موافقم. اصلا مگر میشود بسیجی را از مردم جدا کرد؟ بسیجیها که از
فضا نیامدهاند، همین مردم عادی هستند. اتفاقا در ادبیات امام خمینی و آیت
الله خامنهای هم هیچ وقت شاهد جدا کردن مردم و بسیجیها نیستیم، اما آقای
موسوی در بیانیه خود، مردم و بسیجیها را رودرروی هم میداند!
موسوی
میگوید بسیج نباید جناحی شود. صددرصد موافقم. بسیج از ابتدا هم وامدار
هیچ جناحی نبود نه چپ و نه راست. بسیج پشتیبان انقلاب اسلامی بود و هست و
خواهد بود. اینکه امروز برخی آدمها، به بسیج تهمت میزنند، نه بخاطر
جناحی بودن بسیج، بلکه بخاطر جناحی بودن خودشان است. از انقلاب فاصله
گرفتهاند و وقتی بسیج را میبینند که همچنان از آرمانهای انقلاب و نظام
دفاع میکند، به آن تهمت جناحی بودن میزنند.
موسوی میگوید:«قرار بود
رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم
فرود آید» احتمالا میرحسین عزیز عمدا و یا سهوا یادش رفته که این سبزپوشان
حامی وی بودند که در آن راهپیمایی صلح و صفا، به پایگاههای بسیج حمله
کردند و از دیوار آن بالا رفتند و آنجا را به آتش کشیدند!
موسوی
میگوید:«امام بسیج را به عنوان ابزاری برای قدرت حاکمان نمیخواست، بلکه
نهادی برای قدرت مردم میدید تا حاکمیت آنان بر سرنوشتشان تضمین نماید.»
موسوی عزیز، قربان صفایت شوم الهی! باز هم بازی با کلمات؟ قدرت حاکمان در
مقابل قدرت مردم؟ حالا که شما بعد از 20 سال غیبت، دوباره پیدایتان شده و
در انتخابات شکست خوردید، پس نتیجه میگیریم حاکمان در برابر مردم
ایستادهاند؟ اولا طبق نظر امام، رمز ماندگاری و بقای انقلاب اسلامی، حضور
بسیجیها در همه عرصهها است: «اگر بر کشورى نواى دلنشین تفکر بسیجى طنین
انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید» و برهمین
اساس امام میفرماید: «شما در جنگ تحمیلى نشان دادید که با مدیریت صحیح و
خوب مىتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان
نرسیده است، انقلاب اسلامى در جهان نیازمند فداکاریهاى شماست و مسئولین
تنها با پشتوانه شماست که مىتوانند به تمامى تشنگان حقیقت و صداقت اثبات
کنند که بدون امریکا و شوروى مىشود به زندگى مسالمت آمیز توأم با صلح و
آزادى رسید. حضور شما در صحنهها موجب مىشود که ریشه ضد انقلاب در تمامى
ابعاد از بیخ و بن قطع گردد»
موسوی میگوید:«قرار نبود بسیج به دستگاهی
تبدیل شود که اختیار انتخاب و آزادی رای را از مردم بستاند!» جل الخالق!
درست خواندهایم؟ موسوی از اختیار مردم و آزادی رای میگوید؟ مگر این
همان کسی نیست که در برابر انتخاب مردم و آرای مردم ایستاد؟ پس چرا الان
از ضرورت احترام به آرای آنها میگوید؟ آقای موسوی شوخی میفرمایید.
موسوی
میگوید:«شما خود با مردمید و از مردمید. مفاهیمی که فطرت مردم آنها را
میپسندد چرا باید در نزد برخی از دوستان بسیجی ما نفرت ایجاد کند؟»
احتمالا منظور آقای موسوی همان شعار «نه غزه، نه لبنان و جمهوری ایرانی»
است که بسیجیها از آن نفرت دارند!
موسوی میگوید:«کدام عیب و کاستی در
آرزوهای امام برای بسیج وجود داشت که از آنها کناره گرفته شود؟» آقای
موسوی گرامی! اگر شما عیب و کاستی در آرزوهای امام میبینید، حرفی نیست،
ما عیبی نمیبینیم. پس بیایید و آرزوهای امام را برای بسیج با هم مرور
کنیم و قضاوت کنیم چه کسی از آرزوهای امام فاصله گرفته است؟ ما یا شما؟:
«ملتى
که در خط اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله- و مخالف با استکبار و
پول پرستى و تحجرگرایى و مقدس نمایى است، باید همه افرادش بسیجى باشند و
فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا که در هنگامه خطر ملتى سربلند و
جاوید است که اکثریت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد. اگر بر کشورى
نواى دلنشین تفکر بسیجى طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن
دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند. بسیج باید مثل
گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد. امروز یکى از
ضروریترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینى و دانشجویان
دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند
و فرزندان بسیجىام در این دو مرکز، پاسدار اصول تغییرناپذیر «نه شرقى و
نه غربى» باشند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادى امریکا و شوروى
در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام
مىپذیرد. مسائل اعتقادى بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمى است. حوزه
علمیه و دانشگاه باید چهارچوبهاى اصیل اسلام ناب محمدى را در اختیار تمامى
اعضاى بسیج قرار دهند. باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ
اسلامى باشند و این شدنى است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامى
نیست، باید هستههاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق
و غرب ایستاد.»
آقای موسوی عزیز! یکی از بزرگترین دلایل ما برای اثبات
جناحی نبودن بسیج این است که این نهاد مقدس هرگز به خاطر چپ و راست کاری
را انجام نداد، بلکه دستورات را تنها و تنها از یک نفر گرفت، مستقیما از
زبان امام خمینی. بسیجیهای واقعی هرگز شک و تردیدی در دلشان نسبت به امام
خمینی ایجاد نشد و حتی یک لحظه هم با خودشان فکر نکردند که آیا حق با امام
خمینی است یا آقای منتظری! آقای نخست وزیر دوران امام که برای اثبات
امروزت، خودت را فرزند امام معرفی میکنی، نامه نوشتنت به منتظری را
فراموش نکردهایم! پس لطفا از امام حرف نزن.
من اهل شعار دادن نیستم
اما شما بهتر از هرکسی میدانید که بسیج فرمانش را مستقیما از امام
میگیرد نه شما. خود امام گفته است که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به
مملکتتان آسیبی نرسد. ولایت فقیه، یک مفهوم است، یک شخص نیست، اما شما یک
شخص هستید آقای موسوی. امام هرگز نگفت که گوش به فرمان میرحسین موسوی
باشید!
البته امام خمینی درباره شخص شما تعبیرات جالبی دارد:«نامه
استعفاى شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید،
لااقل من و یا مسئولین رده بالاى نظام را در جریان مىگذاشتید. در زمانى
که مردم حزب اللَّه براى یارى اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه مىبرند
چه وقت گله و استعفا است… همه باید به خدا پناه بریم؛ و در مواقع عصبانیت
دست به کارهایى نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از
اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند، این حرکات هیچ تأثیرى در خطوط
اصیل و اساسى انقلاب اسلامى ایران نخواهد داشت!»
تفسیر سادهی جواب تند
امام به شما اینست که اولا شما باعث ناراحتی امام شدید. ثانیا در سختترین
شرایط که مردم به فکر اسلام بودند، شما به فکر خودتان بودید. ثالثا با
عصبانیت خود بهانه به دست دشمنان اسلام دادید. از همه مهمتر اینکه امام در
برابر این اقدام شما میگوید:«مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب
زیاد دیدهاند، این حرکات هیچ تأثیرى در خطوط اصیل و اساسى انقلاب اسلامى
ایران نخواهد داشت» پس بی خود به خودتان زحمت ندهید!