چههای ما در کار سیاست نیامدند اما خیلی بیرودربایستی برخورد میکنند. مخفیکاری و ریاکاری نمیکنند و هر چه هستند، نشان میدهند. در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت میکنند. این روش در جامعه ما باب نیست. به معنای مصطلح وارد سیاست نشدند، ولی وارد میدان شدند
سایت آیت الله هاشمی رفسنجانی، مطلبی را با عنوان "خانواده هاشمی رفسنجانی از زبان خودش " منتشر کرده است.
بر اساس این گزارش در این مطلب آمده است:
* ازدواج
در
سال 1337 در رفسنجان برایم خواستگاری کردند؛ دختر حجتالاسلام آسید محمد
صادق مرعشی که اسناد رسمی داشتند و از تحصیلات حوزوی بهرهمند بودند.
همسرم از خانوادهای است روحانی، از فامیل بزرگ مرعشی و نوه حضرت آیت ا...
سید کاظم طباطبائی یزدی صاحب کتاب عروة الوثقی که جایگاه معتبری در همه
حوزهها دارد. ثمره این ازدواج پنج فرزند به ترتیب: (فاطمه، محسن، فائزه،
مهدی، یاسر) هستند. دخترانم با پسران آقای لاهوتی که یکی پزشک و دیگری
دندانپزشک است، ازدواج کردند که قرار این ازدواج در آخرین زندان - زندان
اوین که در آنجا هم زندان بودیم - گذاشته شد.
* همه بچههای من
خانواده من وارد سیاست نشدند. دخترانم یکی وارد کار ورزش و دیگری وارد بنیاد بیماران خاص شدند.
-محسن
پسرانم،
محسن که در اروپا جزو انجمن اسلامی بود که زمینه سیاسی داشت. به ایران
آمد، مشغول کار در موشکسازی شد. رشتهاش مربوط به بدنه موشکسازی بود و
به همین خاطر تحصیلش را نیمهکاره رها کرد و آمد. چون به او نیاز داشتیم.
کارش مخفی بود و بعد به بازرسی رئیس جمهوری آمد که آنهم کاری مخفی بود.
کسی را میخواستیم که از اطلاعات سوء استفاده نکند. بعد به مترو رفت که
الان هم هست.
-مهدی
مهدی به صنعت علاقه داشت و فهمید که
وضع ما در دریا ضعیف است. صنایع دریایی ما خیلی ضعیف بود. او دنبال
سکوسازی و لولههای کف آب و حفاری در دریا رفت که وابسته بودیم. آخرش به
پارس جنوبی و عسلویه رسید و الان به CNG رفت که برای صرفهجویی و
محیطزیست خوب است.
-یاسر
یاسر هم با آقای فروزش وزیر
سابق جهاد سازندگی درباره خود کفایی پنیر کار میکرد. آن موقع مشکل ما در
کشور این بود که کسی دنبال صنایع تبدیلی نمیرفت. دامداران مشکل داشتند و
پنیر هم وارداتی بود. مشاور وزیر بود، ولی این سمت برای راهاندازی کارش
بود. الان هم در دفتر من در مرکز تحقیقات است.
* در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت میکنند
پس
بچههای ما در کار سیاست نیامدند. اما حُسن یا اشکالی وجود دارد که خیلی
بیرودربایستی برخورد میکنند. مخفیکاری و ریاکاری نمیکنند و هر چه
هستند، نشان میدهند. در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت میکنند.
این روش در جامعه ما باب نیست. به معنای مصطلح وارد سیاست نشدند، ولی وارد
میدان شدند. البته یک بحث اساسی دارم که میتوانستم جلویشان را بگیرم که
معلم شوید و یا درس بخوانید و اینکه پسر رئیسجمهور هستید، برایتان بس
است. اگر این تفکر عام شود، بچههای شخصیتها نمیتوانند کار کنند که
نوعاً دلسوز هستند. فرهنگ درستی نیست. البته شاید بعضیها سوء استفاده
کنند. شاید بعضیها راضی باشند که بچههایشان هیچ کاری نکنند و نانی
بخورند و بگردند. چرا باید این گونه باشند؟ حداقل باید مثل مردم عادی کار
کنند. جرمشان این است که پدرشان مسئولیت بالایی دارد.
* خودم مواظبت میکردم که آلوده نشوند
هر
مدیری در سطح خود میتواند این مشکل را داشته باشد. آن طرفش هم سخت است.
دستشان به خاطر قدرت باز باشد و سوء استفاده کنند، که نقطه فسادانگیزی
است. خودم مواظبت میکردم که آلوده نشوند. ضمن اینکه نمیخواستم جلویشان
را بگیرم که برای مملکت کار نکنند. دلم برای مملکت میسوزد و هر کسی که
کار میکند، خوشم میآید. مثلاً در ورزش بانوان شاید کسی جز فائزه من
نمیتوانست این طلسم را بشکند. همین بنیاد بیماریهای خاص ده پانزده سال
است دارد کار میکند، ولی هنوز در کشور فاجعه است. بیماریهای بد هموفیلی،
تالاسمی، سرطان و کلیوی متولی مشخص نداشتند.
*دلم میخواست یکی از بچههایم طلبه شود
در
خانواده ما هیچ چیز تحمیلی نیست. در مورد خود من هم نبود. همیشه با انتخاب
و آزادی کار کردیم. گاهی پدرم سختگیریهایی میکرد. ما سختگیری نمیکنیم
که بچهها چه شغلی انتخاب میکنند. البته تا حدی که کار بدی نکنند و مباح
و عادی باشد. از دور مواظبم که مسایل دینی و عقاید و اعمال عبادی را رها
نکنند. مثلاً به گونهای ترتیب میدهم که صبحها برای نماز بیدار شوند.
اما سعی میکنم خودشان انتخاب کنند. احتیاجی به اوقاتتلخی نداریم که فضای
عاطفی خانواده را بهم بزنیم. میدانند که اگر خلافی از آنها ببینم،
نمیگذرم. اینکه چگونه جبران کنند، بستگی به شرایط من دارد. لذا مجموعهای
داریم که هم مواظبت مرئی و غیرمرئی در آن هست و هم آزاد میشوند و هر کاری
که میخواهند - ولو با سلیقه من نسازد - دنبال میکنند. مثلاً دلم
میخواست یکی از بچههایم طلبه شود. اما آنها انتخاب نکردند و من هم نگفتم
حتماً بروید طلبه شوید. معمولاً روحانیون معروف یکی از بچههایشان را
طلبه میکنند تا وارث آنها در آن بخش باشند. من به خودشان واگذار کردم.
خاطره دکتر کردان زنده شد
اعتبار عجیب صد میلیون تومانی به هر نماینده درآستانه رای اعتماد!!
سال گذشته نیز در آستانه موسم رای اعتماد به علی کردان برای وزارت کشور، چک های 5 میلیون تومانی از سوی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری جهت «کمک به مساجد حوزه انتخابیه» توزیع شده بود که با واکنش شدید نمایندگان اصولگرا مواجه شد و حتی به درگیری لفظی نمایندگان با عامل دولت و در نهایت اخراج وی انجامید.
وزیر پیشنهادی مسکن در آستانه گرفتن رای اعتماد از نمایندگان مجلس، پیشنهادی را مبنی بر هزینه کردن 20 میلیارد تومان بودجه با نظر نمایندگان مجلس در روستاها ارائه کرده است.
به گزارش خبرنگار «آینده»، نیکزاد، معاون عمرانی فعلی وزارت کشور و گزینه پیشنهادی وزارت مسکن در اقدامی نامتعارف برای پرداخت مبلغ 20 میلیارد تومان بودجه تحت عنوان «مرمت و بازسازی یا تجهیز مساجد روستایی» به نمایندگان مجلس اعلام آمادگی کرده است.
این پیشنهاد نامتعارف در آْستانه رای اعتماد در حالی ارائه شده که هرگونه پرداخت بودجه باید در تخصیص های ابتدای سال دیده شود و پرداخت این مبلغ هنگفت که با احتساب تعداد نمایندگان مجلس حدود 100 میلیون تومان برای هر نفر میشود، چند روز پس از آغاز ماه مبارک رمضان و درست قبل از بررسی رای اعتمادبه وزرا، شائبه اعمال نفوذ بر رای نمایندگان را ایجاد میکند.
سال گذشته نیز همزمان با استیضاح علی کردان برای وزارت کشور، چک های 5 میلیون تومانی از سوی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری جهت «کمک به مساجد حوزه انتخابیه» توزیع شده بود که با واکنش شدید نمایندگان اصولگرا مواجه شد و حتی به درگیری لفظی نمایندگان با عامل دولت و در نهایت اخراج وی انجامید.
اقدام اخیر و ارائه مبالغ 100 میلیونی به نمایندگان، یادآور خاطره استیضاح پرحاشیه کردان، البته با سخاوت بیشتر و 20 برابر کردن مبلغ یک سال قبل میباشد.