وطن امروز: اقدام برخی سایتهای خبری در
انتشار خبر توهین یوسف صانعی به رئیسجمهور همچنان واکنش روحانیون و
فعالان سیاسی کشور را به همراه دارد. اگرچه این واکنشها هرکدام به
فراخور، ملایم و یا تند بودهاند اما همانند واکنشهای نخستین حول یک محور
اساسی انجام میپذیرد و آن تنزل جایگاه روحانیت با بیان چنین عباراتی است.
در این واکنشها افرادی چون حجتالاسلام حسین ابراهیمی، رئیس مرکز رسیدگی
به امور مساجد و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
توهین صانعی به رئیسجمهور را توهین به مردم دانست و خواستار توبه و
عذرخواهی وی از احمدینژاد شد. ابراهیمی به ایرنا گفت: متاسفانه صانعی از
ابتدای انقلاب تا به حال مواضعی تند و گاهی غیراصولی داشته است، حال آنکه
این مواضع ایشان در شأن مرجعیت نیست. عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت
مبارز با اشاره به اینکه به کار بردن برخی از الفاظ اگر برای افراد معمولی
گناه باشد برای افرادی مثل صانعی گناه کبیره است، اظهار داشت: صانعی نباید
شأن روحانیت را پایین بیاورد. رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد تاکید
کرد: به کار بستن چنین تهمتهایی به رئیسجمهور عین بیانصافی است، چنین
عباراتی شایسته شخصی مثل صانعی نیست و معتقدم که اگر واقعا اشتباهی رخ
داده او باید تصحیح کند. وی با تاکید بر اینکه بیان اینگونه عبارات نیاز
به توبه و استغفار دارد، گفت: اتهام به کسی زدن کار آسانی نیست و امکان
جبران آن بسیار سخت است. ابراهیمی تاکید کرد: من اینگونه اقدامات را به
ضرر نظام میدانم و صانعی باید بابت این تهمت بزرگ توبه و استغفار کند و
از رئیسجمهور عذرخواهی کند
حجتالاسلام احمد سالک، عضو جامعه روحانیت
مبارز هم به سبک ابراهیمی به رفتار دور از شأن صانعی اشاره کرد و گفت:
نقش اساسی علمای اسلام در طول تاریخ همیشه بر مبنای خیرخواهی و هدایت و
گسترش فرهنگ اخلاق بویژه در مسائل اجتماعی و حکومتی است. در زمان حکومت
اسلامی، حضرت امام و رهبر معظم انقلاب به عنوان محور حاکمیت دینی، هدایت
کلان نظام را بر اساس فلسفه ولایت مطلقه فقیه و قانون اساسی برعهده داشته
و دارند. وی اظهار داشت: پس از آنکه رهبر معظم انقلاب، در مراسم تنفیذ
مشروعیت حرکت حکومت و دولت را تایید فرمودند دیگر بر اساس قانون اساسی
رئیسجمهور، دومین شخص حکومت ایران است و بر همه فرهیختگان ضرورت دارد که
از این حرکت حمایت کنند.
عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز با اشاره به اینکه صحبتهای آقای صانعی در
گرگان در شأن کسی که مدعی مرجعیت باشد نیست، افزود: آثار تخریبی صحبتهای
او نهتنها در داخل، قلوب مردم را جریحهدار میکند بلکه آب به آسیاب دشمن
ریختن است و دشمنان بهترین بهرهبرداری را از این سخنان میکنند. سالک
اظهار داشت: صحبتهای آقای صانعی بیحرمتی به رای مردم است.
حمید رسایی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اما به سیاقی دیگر
به انتقاد از رفتار صانعی پرداخت. رسایی طی یادداشتی در این باره آورده
است: «امروز صبح خبرنگاران با دفتر بهاصطلاح این مرجع تقلید در قم تماس
گرفتهاند و پرسیدهاند که بر اساس فتوای ایشان اگر کسی به دیگری نسبت
حرامزاده دهد، حکمش چیست؟ گفتهاند که این عمل حرام و گناه کبیره است و
اگر این فرد نتواند ادعای خود را ثابت کند، باید بر او حد قذف را جاری کرد
که 80 ضربه شلاق است. اکنون با توجه به اینکه شیخ صانعی چنین نسبتی را به
رئیسجمهور منتخب مردم ایران داده است لازم است از این فرد دلیل و برهان
نسبتی که داده خواسته شود و اگر نتوانست به اثبات برساند - که نخواهد
توانست – آنگاه این اقدامات در بارهاش صورت گیرد:
1- با توجه به اینکه شیخ صانعی این نسبت را پس از ادعای اینکه احمدینژاد
در صحن علنی مجلس قسم دروغ خورده، به او داده، بعد از بررسی این ادعا بر
اساس فتوای خودش در صحن علنی مجلس شورای اسلامی و در برابر دیدگان
نمایندگان مردم ایران، حد شرعی دربارهاش اجرا شود.
2- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که در طول سالهای قبل و بعد از انقلاب به
عنوان یک مرجع جمعی، تکیهگاه مردم مسلمان بوده است، همانگونه که در جلسات
خصوصی خود بارها و بارها درباره انحرافات برخی از روحانیون و مراجع
خودساخته و از جمله این فرد به بحث نشسته، یکبار برای همیشه سفره دل باز
کند و در اقدامی انقلابی و دینی همچون بیانیهای که به امضای عالمی بزرگ
چون مرحوم آیتالله العظمی مشکینی درباره عدم مشروعیت سازمان مجاهدین
انقلاب به یادگار ماند، واقعیتها را با مردم در میان بگذارد و مرز میان
عالمان دینیای که با ادب و علم خود همواره مایه افتخار مرجعیت شیعه
بودهاند را با عالمانی که با ابزار بیبیسی به عنوان مرجع تراشیده
شدهاند، مشخص کند و ساحت مرجعیت شیعه را پاک سازد.
3- دفتر این فرد کوشیده تا این موضوع را انکار کند و آن را به عنوان ذکر
ضربالمثل جا بیندازد که حتی با پذیرش این توجیه، همچنان این اهانت در جای
خود باقی است و در واقع گوینده سعی کرده تا با ضربالمثل ادعای خود را
ثابت کند. این توجیه را باید دروغی دیگر برای فرار از این
افتضاح دانست.